شعر مادر

1

یاد ایامی که مادر داشتم

افسری زیبنده بر سر داشتم

زندگی با او مرا افسانه بود

روشنی بخش دلم در خانه بود


2

مادر جان یاد آن شبها که ما را شمع و جان بودی
میان ناامیدیها چراغ جاودان بودی
برایت زندگانی گر چه یکسر رنجی و سختی بود
بنازم به همتت مادر که تا بودی صبور و مهربان بودی


3

قلبم شده رنجور زهجر تو مادر

فکرم شده اینگونه پریشان تو مادر

هر لحظه کنم آرزوی روی تو افسوس

دستم شده کوته زدامان تو مادر


4

مهربانتر ز دل عاشق مادر دل نیست
به دو گیتی چو دل صادق مادر دل نیست
دل پاکی طلبیدم که کنم هدیه به او
هر چه گشتم به خدا لایق مادر دل نیست


5

ای رهگذر دان گنج وفا خفته در اینجا

آتشکده مهرو صفا  خفته در اینجا

دریای خروشان محبت گل ایثار

ای رهگذران مادر ماخفته در اینجا


6

گر چه من دیگر نمی بینم گل روی تو را

خاطراتت را در این غمخانه مهمان میکنم

گوهر یکدانه ام ای مادر خوبم بدان

تا ابد یاد تو را در سینه پنهان میکنم


7

امشب انگار، دگر زندگي ام باور نيست

کس به جز غصه، در اين خانه مرا ياور نيست

سوختم در طلب دست نوازشگر وليک

دو صد افسوس که ديگر به برم مادر نيست


8

مادرم فردا که زهرا پا به محشر می نهد

در صف خدمتگزارانش ترا جا می دهد

باز ان جا هم مرام مادری را پیشه گیر

جان مولا پیش زهرا دست ما را هم بگیر


9

شعله ای خاموش گشت وخانه ای بی نور شد

گوهرارزنده ای پنهان به خاک گور شد

مادر شایسته ای زین عالم ناپایدار

روشن ان دیده که رویش می دید


10

دلم را از غمت مادر شکستی

تمام رشته ها از هم گسستی

یقین دارم که در باغ بهشتی

کنار حضرت زهرا نشستی

11

زندگی باغ و بهارش مادراست
آفتاب و چشمه سارش مادر است
هر که را بینی به دنیا سربلند
اولین آموزگارش مادر است


12

دامن از دست من خسته مکش، ای مادر

که پناه من و دل، گوشه ی دامان تو بود

با چه سرگرم کنیم دیده و دل را که مدام

دل تو را می طلبد، دیده تو را می جوید


13

کسی که ناز مرا میکشید مادر بود

کسی که حرف مرا می شنید مادر بود

مرا ستاره صبحی که هرچه کوشیدم

شد اخر از نظرم ناپدید مادر بود


14

مادرم رفت و زداغش همه را گریان کرد
خانه قلب مرا از ته دل ویران کرد
داغ جانسوز تو مادر ابدیت خواهد بود
چون غم تو همه اعضای مرا ویران کرد


15

مادرم رفتی و داغت به دل ماست  هنوز

هرکجا می نگرم  روی تو پیداست هنوز


16

گل های بهشت سایبانت مادر

یک دسته ستاره ارمغانت مادر

دیگر چه کسی چشم به راهم باشد

قربان نگاه مهربانت مادر


17

اگر مادر نباشد زندگی نیست

به خورشید وفلک تابندگی نیست

خدا عشق است و مادر مهر مطلق

به انان بندگی شرمندگی نیست


18

مادرم دیده به سویت نگرانست هنوز
غم تا دیدن تو بار گرانست هنوز
آنقدر مهر و وفا بر همگان گردی تو
نام نیکت همه جا ورد زبانست هنوز


19

مادرم فردا که زهرا پا به محشر می نهد
در صف خدمتگزارانش تو را جا می دهد
باز آنجا هم مرام مادری را پیشه گیر
جان مولا پیش زهرا دست ما را هم بگیر


20

آبروی اهل دل از خاک پای مادر است
هر چه دارند این جماعت از دعای مادر است
آن بهشتی را که قرآن می کند توصیف آن
صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است


21

فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد

برون اخر ز دستم مادرم شد

برون از دست ماه نازنینم

که از هجران او اندوهگینم


22

مادر به خدا ماه در این خانه تو بودی

روشنگر این  کلبه ویرانه تو بودی

از خاطر دل ها نرود یاد تو هرگز

ای آن به نیکی همه افسانه تو بودی


23

ناله کردم ذره ای از کوه دردم کم نشد

گریه کردم اشک بر داغ دلم مرهم نشد

در گلستان گرد گل بسیار گردم ولی

از هزاران که بوئیدم یکی مادر نشد


24

امروز هستی ام ز امید دعای توست

فردا کلید باغ بهشتم رضای توست

مادرم بهشت من همه  اغوش گرم توست

گویی سرم هنوز بر بالین نرم  توست


25

همی نالم که مادر در برم نیست
صفا و سایه او بر سرم نیست
مرا گر دولت عالم ببخشند
برابر با نگاه مادرم نیست


26

در گلستان ادب اموزگارم مادر است

بعد رب العالمین پروردگارم مادر است

من که شاگرد دبیرستان عشق مادرم

اولین معشوق من در روزگار مادر است

_______________________

27

مادر بخدا ماه در این خانه تو بودی

روشنگرِ این کلبهٔ ویرانه تو بودی

از خاطرِ دلها نرود یادِ تو هرگز

ای آنکه به نیکی همه جا نامِ تو بودی

________________________

28

افسوس دگر مادر شیرین سخنم در بر ما نیست
آن گوهر یکدانه پر مهر و وفا در بر ما نیست
آن سنگ صبور ، ذاکر حق تا دم آخر
افسوس و صد افسوس دگر سایه او بر سر ما نیست

________________________

29

این مرقد عشق و آرزوهاست
این تربت پاک مادر ماست
ای خاک تو حرمتش نگهدار
این رنج کشیده مادر ماست

______________________

شعر های بیشتر در حال اضافه شدن است


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *